۲۰۱۶ سپتامبر ۸, پنجشنبه
چهارشنبه، هشتم سپتامبر ۲۰۱۶

چهارشنبه، هشتم سپتامبر ۲۰۱۶: (مولد مریم مقدس)
عیسی گفت: «قوم من، در خوانش اول میخا (۵:۱-۲)، نشان داده شد که یک دخترک به دنیا آوردن حکمران جهان را در بیتلحم خواهد کرد. من مادرم مقدس را آماده کرده بودم تا زن کامل بدون گناه اصلی باشد، هنگامیکه توسط قدرت روحالقدس خلق شده بود. او حقیقتاً در ارادتم دیوانی زندگی میکرده و هیچگونه گناهی نداشت. او تابوت مقدس عهد جدید برای حمل مرا در رحمش خواهد شد. او نیز با رضای خود «فیات» را داد تا من در رهمش خلق شوم. تولد مادرم مقدس یکی از نخستین قدمهای نجات انسانها بود، قبل از آنکه به عنوان خلبان شما وارد جهان شودم. در این روز که زادروزش را یاد میکنیم، خوشحال باشید، زیرا او بعداً تکمیل پیشگویی میخا شد.»
دستهی دعا:
عیسی گفت: «قوم من، شما میتوانستید پادشاهان مختلفی را ببینید که قدرت بر سرزمینهای خاص خود را ارث برده بودند. من به عنوان پادشاه جهان وارد زمین شدم، اما هیرود سعی کرد مرا بکشد. حتی اگر طبیعت روحانی و فیزیکی داشتم، مردم مرا بهعنوان مسیح نمی�شناختند، با وجود عجایب بسیاری که انجام دادم. تا زمانیکه ساعت من رسید، هویت خود را پنهان نگاه داشتم، و در برابر پونتیوس پیلات اعتراف کردم که یک پادشاه هستم. وقتی به کاهن بزرگ سنهدرین گفتم که پسر خدا هستم، مرا باور نداشتند، و میخواستند مرا برای تکفیر کردن صلیب بکنند. بنابراین مردم من باید ستایش و عبادت خود را به پادشاه آسمانی شما تقدیم کنند.»
عیسی گفت: «قوم من، از آن پارابلهای که درباره پنج دخترک هوشمند گفتم یاد دارید که روغن برای چراغهایشان در جشن عروسی آوردند. پنج دخترک بیهوش بودند که روغن با چراغهایشان نبرده بودند و چراغشان خاموش میشد. دخترکان بیهوشی به خرید روغن رفتند، اما وقتی برگشتند نمیتوانستند از در بسته وارد شوند. زمان مصیبت نزدیک است و وفاداران من باید با دعا روزانه و اعتراف مکرر آماده باشند. به مرا وفادار باشید، تا درهای پناهگاههایم و دروازههایشان برای شما باز باشد.»
عیسی گفت: «پسرم، تو با خوش آمدگویی به مکزیک و مزار مادر مقدس من در گوادالوپه استقبال شدی. از اینکه آمدهای سپاسگزاری میکنم، و همه چیز برایت تنظیم شده بود تا سخنرانیهای خود را بدهی. مردم خوب با توی رفتار کردند و باز بودند برای پیامهایم. هنگامیکه به مزار مادر مقدس من آمدی، تو برکتهایی دریافت کردی که از درهای مقدسی عبور کردهاید. مردم توسط زیارت شما مبارک شدند، و روی بسیاری دعا کردید. این یک سفر بسیار موفق و حاصلخیز به مکزیک بود.»
عیس گفت: «پسرم، تو برای دریافت بسته خانه کوچک خود از شرکت حمل و نقل مبارزه کردی و سپس چوب را به انبارت بردی. اکنون باید راهی پیدا کنی تا آنرا برای آبخوری آیندهات جمع کنی. بر کمک من تکیه کنید که مردم مرا یاری کنند تا آنرا جمع کندید. ممکن است هنوز لازم نباشد یک سوراخ حفر کرد، اما میتوانید کمی آهک بیشتر خریدارده و افزایش دهید. تو هشت بارل ۵۵ گالنی دیگر خریدی، اما باید حداقل شش تای آنها را قبل از شروع فصل یخبندان با آب پر کنید. باید برلهایت رو در داخل نگه داری تا آب یخ نزنند. میتوانی بعضیاونها رو در کارگاه خود که خیلی سرد نمی�ده نگهداری کنی. نیاز دارید این پروژهها رو به زودی تمام کنید.»
عیس گفت: «پسرم، من تو را تشویق کردم تا پروژههایت رو سریع انجام بدی چون اتفاقات جدی در کشورت رخ خواهد داد. در رؤیت که داشتی احساس خطرناک بودن این حوادث بود که میآمد و حتی ممکن است منجر به قانون نظامی شود. اگر این حادثهها باعث قانون نظامی شوند، باید مرا فراخواند تا فرشتگان نگهدارندهات تو رو به پناهگاه نزدیکترین هدایت کنند. همین دلیل هست که پناهگاهیت آماده باشد تا وفاداران من را بپذیرد.»
عیس گفت: «پسرم، باید تحقیق کنی درباره پیشرفت این طرح برای ایجاد یک دین جهانی. نمی�ده چرچ مرا تغییر دهند و هیچیک از تعلیمات مرو عوض کنند. چنین دینی جهانگردی نقشهٔ شیطان است تا چرچ مرو فرو بکشد و تعقیب کند، و ایمانت به من را تضعیف کنه. یک دین جهانی قبول نکن چون میتواند وسیلهای برای ایجاد تقسیم در چرچ مرا باشد.»
عیس گفت: «قومم، این رؤیت درباره دو نوع فرایند ساختمانی سخن میگوید. اولی دربارهٔ سازندگان پناهگاهام هست که من به آنها کمک میکنم تا مکانهای امن برای وفاداران مرا در دوران مصیبتی فراهم کنند. آمادهسازی ساختمانها، تأمین غذا، بستر و آب کار ساده نیست، خصوصاً برای تعداد زیادی از مردم. بعضی را با هدایایی مالی توانمند کردم تا پول کافی داشته باشند پناهگاهها رو بسازند. ساختمانی دوم چرچ مرا است که مأموریت مستمری هست به منظور جذب موعظونین جدید به چرچ مرا. نیاز دارید روحهای بازدلی و دلگشادهای باشن تا کلام من را دریافت کنند، و در هدیه ایمان رشد یابند. ادامه دهید دعا کنید برای تبدیل گناهکاران فقیر.»